کانی سیب
کانی سیب ؛محوطه ای متفاوت با دیگر محوطه های عصر آهنی ایران
برآوردهای اولیه باستان شناسان در قالب پروژه مطالعات فرهنگی -تاریخی و کاوش های نجات بخشی در محدوده سد کانی سیب حاکی از تعلق آثار این محوطه به عصرآهن است که با محوطه های کشف شده پیشین متفاوت است .
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ، یوسف فلاحیان مدیر پروژه و سرپرست کاوش نجات بخشی در محوطه کانی سیب (کانی سیو) این مطلب را در نشست گزارش به همکار که به همت پژوهشکده باستان شناسی در محل پژوهشگاه برگزار شد مطرح کرد .
او افزود :این منطقه دشت های نسبتا بسته ای را شامل می شود که تنها گذرگاه حاج عمران در غرب، گذرگاه منتهی به اشنویه و نقده در شمال و سردشت در جنوب، گذرگاههای نسبتا سخت ارتباطی را به شمال، غرب و جنوب منطقه باز می کند.
این باستان شناس گفت : با وجود محدودیت ،این منطقه با دارا بودن ویژگی های خاص و برخورداری از منابع آب فراوان و سرزمین های مستعد برای کشاورزی و دامپروری از گذشته تا حال ظرفیت لازم را برای تشکیل کانون های استقراری چه بسا مستقل و یا نیمه مستقل داشته است.
فلاحیان افزود : محوطه کانی سیب یا کانی سیو و یا گرد ممند تقریبا در مرکز دشت میان کوهی پیرانشهر در جوار رودخانه لاوین (یکی از سرشاخه های اصلی زاب کوچک) قرار گرفته است و باید این نکته قابل درک باشد که بقایای تاریخی محوطه در مقایسه با فرهنگ های دوره همزمان خود در سایر نقاط دور و نزدیک در آنسوی کوهها علی القاعده همپوشانی و همانندی چندانی نداشته باشد.
دوفاز از معماری تاریخی
وی با بیان اینکه در این محوطه فضاهای معماری راست گوشه نیستند و ضخامت دیوارها هم در نقاط مختلف ساختمان حتی در مواردی در یک ضلع دیوار یکسان بنظر نمی رسند گفت : دیوارهای سنگ و گلی بازمانده و مکشوفه عمدتا به فرم مستطیل است که در ضخامتی بین یک متر تا یک و نیم متر سطح اولیه خاک تپه دو فاز از معماری تاریخی آن دوران را نشان می دهد.
سرپرست هیأت کاوش ، خاطرنشان ساخت که البته در برخی از آنها پلان معماری عمدتا به دلیل مداخلات بوجود آمده ناشی از معماری جدیدتر از یکطرف و از طرف دیگر مخصوصاً بدلیل وسعت کم ترانشه ها بخوبی قابل درک نیست.
وی بااشاره به کشف تدفین در مکان مسکونی این نمونه را جلوه ای ویژه در محوطه های استقراری عصرآهن دانست زیرا که علی القاعده در این دوره می بایست گورستانها به بیرون از منازل راه می یافت ولی شاید این پدیده هم در کنار سایر ویژگی های محلی این فرهنگ قابل ارزیابی باشد.
سرپست هیأت کاوش گفت : سکوهای سنگی مکشوفه در منطقی ترین برداشت برای نگهداری اشیاء بویژه اشیاء خوراکی منازل در جای بلندتر و دور از دسترس حیوانات موذی مثل موش و نظایر آن کاربرد داشته اند.
او افزود:شیوه ای که سنت آن تا همین دوره معاصر در بعضی از منازل روستایی منطقه معمول است.
محوطه ای متفاوت با سایر محوطه های عصر آهن
فلاحیان با بیان اینکه در هر چهار ترانشه ۵ در ۵ کنار هم کارگاه B دیوار سنگی قطور با عرض بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ سانتی متر با مصالح لاشه سنگ و ملاط گل کشف شد تصریح کرد : موجودیت چنین دیوار قطوری در منتهی الیه حاشیه شرقی مشرف به دره به احتمال زیاد حالت تدافعی محل و اینکه چه بسا این محل بیش از هر چیز دیگر مربوط به قلعه و نظایر آن باشد را آشکار می سازد.
او گفت :برآوردهای اولیه حاکی از تعلق آثار این محوطه به عصرآهن است ولی این عصرآهن برخلاف محوطه های دیگری است که درمکان های دیگر ایران پیش از این کشف و بررسی شده است.
فلاحیان تصریح کردکه این متفاوت بودن لزوما به معنی پیشرفته بودن آن نیست، حتی به گونه ای باورنکردنی برخی از سفالهای این فرهنگ همانند سفالهای دوران پیش از تاریخی پوک و شکننده و زمخت ساخته شده اند.
سرپرست هیأت کاوش افزود : در کاوش انجام گرفته محوطه بر خلاف تصور از پیکرک، ریتون و یا سفالینه های فرمیک و حتی وجود آهن و مفرغ و سایر فلزات خبری نبوده و فرهنگ سفالی آن تقریبا مستقل بنظر می رسد، اگرچه رگه هایی از فرهنگ کلی عصر آهن ایران و منطقه نظیر پیاله ها و کاسه های خاکستری و قهوه ای رنگ با انحنای لبه ای خاص که از اختصاصات عصرآهن است، در آنها قابل ردیابی است.
او اظهار داشت :با توجه به میزانی از تپه که بصورت سالم باقی مانده بود و با توجه به حجم کار و پوشش فراگیر کاوش بر روی محوطه و آثار مکشوفه که بنحو بارزی می تواند بازگو کننده فرهنگ مدفون در این مکان باشد، می توان گفت که در حد توان و امکانات مطالعه میدانی مناسب بر روی محوطه انجام شده است.
وی در پایان اظهار داشت :با توجه به آنچه گفته شد مطالعات بر روی آثار مکشوفه و انجام آزمایش های مختلف شیمیایی مخصوصا آزمایش های سالیابی که در طرح پیش بینی شده، در ادامه ضروری بنظر می رسد.