میراث فرهنگی

میراث فرهنگی یک ملت، نشانه‌هایی از تاریخ یک فرهنگ و یک ملت به شمار می‌رود که روح آن ملت در وجود آنها جنبۀ ابدیت و نوینی به خود می‌گیرد. میراث فرهنگی یک ملت بیانگر هویت فراموش‌نشدنی آن مردم است و عامل مؤثری در جهت شناختن خویش و شناساندن خود به دیگران به شمار می‌رود.
دکتر پرویز ورجاوند

باستان‌شناس و باستان‌شناسی

در قرن اخیر، دو علم هستند که تاریخ را گسترش داده‌اند: یکی از جهت زمانی و دیگری از جهت مکانی. اول به قول رشتی‌ها از دومی شروع می‌کنیم: آن علم که تاریخ را از محدودیت مکانی نجات داد علم فضا بود. موشک فضاپیما آدمی را یه قاره ششم – که ماه باشد – برد و صفحه یا بهتر بگویم جلد ششمی بر پنج جلد تاریخ عالم افزود که البته هنوز اول کار است، ولی ما می‌دانیم که شب دراز است و قلندر بیکار. اما علم نخست که از محدودیت زمانی تاریخ را نجات داد، همین باستان‌شناسی بود، که وقتی دید از پیش نمی‌شود جلو رفت و راه آتیه بسته است، از پشت شروع به کاوش کرد و گفت: از این راه نشد، از آن راه، باستان‌شناس تاریخ را به پیش از اسلام برد و وقتی دید کسی با او درنیفتاد، پس به پیش از میلاد آشنایش کرد و آنگاه تاریخ‌های پیش از المپیک را برایش خواند و چون دید عالم ابتدا ندارد و کسی هم به حرفش ایراد نمی‌گیرد حالا بحثی پیش کشیده که عنوان تاریخِ پیش‌ازتاریخ دارد و نقطه اتکای آن هم همان چند تا سفال و کاسه کوزه شکسته است و چند تا سنگ سرتیز – که باستان‌شناس روی آن کار می‌کند – و دو سه تا نقش‌ونگار ابتدایی شکسته بسته پنجه کلاغی که فی‌المثل در غار هوتو یا تپه گیان به دست می‌آورد. تاریخ هفت هزار ساله را می‌خواهد هفتاد هزار ساله کند. ما تاریخ را از این نمی‌توانیم جلو ببریم ولی باستان‌شناسی چاه را پای دریا کنده. ما را به هزاره‌های دور و دراز پیش‌ازتاریخ دارد پیوند می‌دهد ... .
باستان‌شناسی دارد صفحات و فصول این کتاب را به تدریج پیدا و وصله‌پینه می‌کند و در دسترس اهل تاریخ می‌گذارد. او سرنا را از سر گشادش به صدا درآورده است و اتفاقاً آهنگ دلپذیری نیز از آن برخاسته است. باستان‌شناسی هر چه بیشتر به آن طرف وارد می‌شود، در واقع بیشتر آب به آسیاب کهنۀ تاریخ می‌ریزد. باستان‌شناسی تاریخ را از اوهام و خرافات نجات می‌دهد، تارهای عنکبوتی بعضی افسانه‌ها که خود ما مورخین اصرار داریم آنها را بر گرد حوادث تاریخی ببینیم، باستان‌شناسی آنها را پاره می‌کند و دور می‌اندازد و حقیقت را روشن می‌کند. اگر این نیروی افشاگر باستان‌شناسی نبود، هنوز هم اهل تاریخ، مثل مگس که در دام نیرومند عنکبوتی گرفتار شده باشد، فقط در حول‌وحوش همان تارها «وزوز» می‌کرد ... .
زنده‌یاد استاد دکتر محمدابراهیم باستانی‌پاریزی

تافته‌ای جدابافته

دستاورد ادوارد براون برای ایران با سخنرانی جوادی، پارسی‌نژاد، جعفری دهقی و ساجدی
روح انتقادی
تافته‌ای جدابافته در جمع ایران‌شناسان بزرگ
عاطفه شمس

ادوارد گرنوبل براون، خاورشناس معروف انگلیسی است که علاقه فراوانش به ادبیات مشرق زمین سبب شد تا در هنگامه حضور در جنگ عثمانی و روسیه به عنوان پزشک، به فراگیری زبان عربی و فارسی و ترکی بپردازد. براون در
٢۵ سالگی به ایران عزیمت کرد و نتیجه این سفر، در کتاب «یک سال در میان ایرانیان» تشریح شد. براون، زبان فارسی را وسیله ‏ای برای انتقال تفکر و تمدن ایرانیان می‌‏دانست؛ از این رو کتاب‏های متعددی اعم از تالیف و تصحیح در مورد تاریخ و ادبیات این مرز و بوم از خود به یادگار گذاشت. او تا پایان عمر به تدریس زبان فارسی و عربی در دانشگاه کمبریج مشغول بود. کتاب «ادوارد براون و ایران» به قلم حسن جوادی، استاد سابق دانشگاه تهران، برکلی و جورج واشنگتن به تازگی توسط نشر نو منتشر شده که در پانزده فصل به نقد و بررسی زندگی و آثار این مستشرق انگلیسی می‌پردازد. نشست نقد و بررسی کتاب «ادوارد براون و ایران» طی روزهای اخیر با سخنرانی ایرج پارسی‌نژاد، نویسنده و منتقد حوزه ادبیات و زبان‌شناسی، محمود جعفری‌دهقی و طهمورث ساجدی، اساتید دانشگاه تهران و با پخش پیام تصویری حسن جوادی، مولف کتاب، در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در آغاز این نشست، حسن جوادی طی پیامی تصویری، ضمن ارایه اطلاعاتی از زندگی و فعالیت‌های براون به ویژه در ارتباط با انقلاب مشروطه ایران، به تشریح اهداف خود از تالیف این کتاب پرداخت. در ادامه، گزارشی از این نشست را می‌خوانید:

فعالیت‌های براون در ارتباط با انقلاب مشروطه
حسن جوادی

نویسنده کتاب

در آغاز نشست، حسن جوادی مولف اثر، طی پیامی تصویری درباره روند تالیف کتاب توضیحاتی را ارایه کرده و گفت: هدف من از تالیف کتاب «ادوارد براون و ایران» این بود که اطلاعات موجود درباره زندگی براون، حضورش در ایران و فعالیت‌های او به ویژه در ارتباط با مشروطه را در این کتاب جای دهم. فرصتی به وجود آمد و من در سال ۱۹۶۲ که در کمبریج بودم، با سر پتریک براون، پسر ارشد براون آشنا شدم و از طریق او اجازه گرفتم که یگانه کتابی را که براون نتوانسته بود چاپ کند، یعنی «نامه‌هایی از تبریز» را ترجمه کنم. این نامه‌ها را عده‌ای از مشروطه‌خواهان در زمان اشغال تبریز توسط روس‌ها یعنی در محرم ۱۳۳۰ به تقی‌زاده و ایرانشهر فرستاده بودند و آنها هم نامه‌ها را برای براون فرستاده و او آنها را به صورت یک کتاب درآورده بود اما به علت وقوع جنگ نتوانسته بود اینها را منتشر کند اما در دو جزوه که به تیراژ زیادی در حدود شش هزار نسخه چاپ کرده بود، فجایع آن سال را برشمرده و به صورت رایگان پخش کرده بود. من اصل نامه‌ها را نتوانستم به دست بیاورم ولی آنها را ترجمه کردم. وی ادامه داد: مورد دیگری که پیش آمد یعنی در سال ۱۹۷۰، برای تدریس ادبیات فارسی به کمبریج رفتم و توسط لکهارت با نوه براون، خانم کرافورد آشنا شدم و ایشان اصل نامه‌ها را در اختیار من گذاشت و من توانستم مقدار زیادی از نامه‌ها و اسناد براون را به دست بیاورم که این کتاب بر اساس آنها تالیف شده است.
ارتباط و همکاری صمیمانه براون با ایرانیان
جوادی افزود: می توان گفت براون، یکی از معدود مستشرقینی بود که صمیمانه و از ته دل با ایرانیان همدردی و ارتباط داشت و حتی زمانی که جلد دوم کتاب «تاریخ ادبی ایران» را تالیف می‌کرد و انقلاب مشروطه اتفاق افتاد؛ او کتاب را به کناری نهاد و گفت در حالی که ایران در بحران بسیار شدیدی به سر می‌برد، من نمی‌توانم خود را در ادبیات و شعر ایران غرقه سازم. سپس مدتی به کارهای سیاسی و کمک به مشروطه‌خواهان چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ سیاسی مشغول شد و انجمن ایران را در لندن به وجود آورد. براون، اطلاعات زیادی را از طریق دوستان و شاگردان سابق خود که در سفارت انگلیس در ایران بودند، به دست می‌آورد و از طریق یکی از دوستان نزدیک خود به نام هنری لینچ که عضو پارلمان بود سیاست سر ادوارد‌گری را در پارلمان استیضاح می‌کرد. براون، سه کتاب درباره تاریخ مشروطه دارد: «تاریخ انقلاب مشروطه»، «انقلاب ایران» که وقایع سال‌های ١٩٠۵ تا ١٩٠٩را در برمی‌گیرد و دیگری «شعر و مطبوعات ایران» که در واقع، محمدعلی تربیت آن را تدوین و براون ترجمه کرده بود و نخستین کتابی است که ادبیات مشروطه و ادبیات جدید ایران را مورد بررسی قرار می‌دهد. «نامه‌هایی از تبریز» نیز به همین دوره تعلق دارد. از آن گذشته ادبیات ایران در چهار جلد که از سال ١٩٠٢ تا ١٩٢۴ نوشته شده و یکی از تاریخ‌های مهم و کلاسیک ادبیات فارسی در انگلیسی به شمار می‌رود. براون، در تشکیل اوقاف گیپ نیز نقش عمده‌ای داشته و در همین اوقاف نیز کتاب‌های زیادی منتشر می‌شود.
جوادی به ترجمه «چهار مقاله عروضی»، «تاریخ طب اسلامی»، «لباب‌الالباب عوفی» و مانند آنها و همچنین ترجمه و تفسیر «مثنوی معنوی» به انگلیسی در ۶ جلد توسط براون اشاره کرد و افزود: این ترجمه باعث شهرت جهانی مولوی شد. همچنین از دیگر آثار مهم براون، «تاریخ طب اسلامی» است که از آنجا که خود طبیب بوده توانسته به دقت و به خوبی این کتاب را چاپ کند. در شهرت براون در زمان مشروطه، همین بس که مردم در شعری می‌خواندند: به ما آنچه شمشیر، ستار کرد/ براون از سرِ کلک گهربار کرد و این محبوبیت براون را در آن زمان می‌رسانده است. وی بحث خود را با نقل قولی درباره «تاریخ ادبیات ایران» براون از دیک دیویس، یکی از بهترین مترجمان ادبیات کلاسیک فارسی و استاد ایران‌شناسی دانشگاه اوهایو به پایان برد که می‌گوید: «اگر امروز دورتر از براون می‌توانیم ببینیم، بیشتر به خاطر آن است که بر شانه‌های او ایستاده‌ایم و بدون موفقیت‌های آغازین او، امعان نظرهای امروزی از ادبیات فارسی نمی‌توانست امکان داشته باشد.»

تافته‌ای جدا بافته در جمع ایران شناسان بزرگ
ایرج پارسی‌نژاد

نویسنده و منتقد حوزه ادبیات و زبان‌شناسی

سخنران دوم این نشست، ایرج پارسی نژاد بود. وی با بیان اینکه حسن جوادی از ادیبان و دانشمندان ایران است که به دلیل دوری از کشور، قدر او ناشناخته مانده یا فراموش شده، گفت: او در کمبریج شاگرد آربری بود که خود آربری شاگرد نیکلسون بوده و نیکلسون نیز شاگرد براون بود. جوادی در آنجا این افتخار را پیدا کرد که با ادیبان و دانشمندان آن زمان مثل مینورسکی و لاکهارت مانوس شد. ایشان به چند زبان مسلط است و واقعا میراث‌دار ایران‌شناسان قدیم را حفظ کرده است. وی افزود: این کتاب بسیار معتبر و ارزشمند است اما برخی کلمات و ابیات در آن اشتباه بیان شده که باید در ویراست بعدی مورد توجه قرار گیرد.
او با بیان اینکه براون از تبار ایران شناسان بزرگ است که پیش از مینورسکی و هنینگ و دیگران، باید او را تافته‌ جدابافته‌ای در نظر گرفت، گفت: زندگی این مرد بسیار حیرت‌آور است. جوانی بوده که در ٢٠ سالگی متوجه وقایع جنگ روس و عثمانی می‌شود و ابتدا به عثمانی و زبان ترکی علاقه‌مند می‌شود و برای یادگیری این زبان به روستایی سفر می‌کند و نزد کشیشی که زبان ترکی را می‌دانسته زبان ترکی را فرامی گیرد. او پس از آشنایی با میرزا محمد باقر بواناتی به یادگیری فارسی روی می‌آورد و پس از آشنایی با حسن کمبریجی و ادوارد هنری پالمر به تقویت آموخته‌های خود از زبان فارسی می‌پردازد. پارسی‌نژاد ادامه داد: پدر ادوارد براون، لردی متمول و صاحب یک کمپانی کشتی‌سازی بزرگ بود و از او می‌خواهد که به مهندسی بپردازد تا بتواند میراث‌دار پدر شود اما ادوارد بی‌علاقگی خود به مهندسی را ابراز کرده و به نظامی شدن تمایل نشان می‌دهد اما به توصیه پدر منصرف شده و در رشته پزشکی دانشگاه کمبریج تحصیل می‌کند و در همین ایام، از آنجا که می‌توانسته یکی از زبان‌های قدیمی را بخواند، فرصتی فراهم می‌شود تا زبان فارسی خود را بیش از پیش تقویت کند.

شناساندن مدنیت و تمدن ایرانی به جهان
وی افزود: براون در دوره مشروطیت کمک زیادی به آزادیخواهان می‌کند و در جهت شناساندن مدنیت و تمدن ایرانی و سهم ایرانیان در تمدن بشری، سرمقاله‌های زیادی را در تایمز به چاپ می‌رساند. همچنین برای فشار آوردن به محمدعلی‌شاه و پیشبرد مشروطه زحمات زیادی را متحمل می‌شود و بعدها کسانی مثل تقی‌زاده نیز به او می‌پیوندند. در همین ایام و در اواخر دوره آموزش طب، نامه‌ای از کالج پمبروک دانشگاه کمبریج دریافت می‌کند مبنی بر اینکه درخواست او پذیرفته شده و می‌تواند به عنوان عضو هیات آموزشی، فارسی را در این دانشگاه تدریس کند. براون، این خبر را خوشایندترین خبری می‌داند که تا به آن روز دریافت کرده بود. وی پس از ورود به کالج پمبروک از مسوول کالج تقاضا می‌کند تا اجازه دهد یک سال به ایران بیاید تا ضمن تقویت زبان فارسی خود با تاریخ، ادبیات، فرهنگ و به ویژه خلقیات و سلوک مردم ایران آشنایی بیشتری پیدا کند که با درخواست او موافقت شده و براون راهی ایران می‌شود. سفرنامه او نیز بسیار جالب است که در آن شرح سفر خود و مشکلاتی که با آن مواجه می‌شود را بیان می‌کند و همچنین عمق علاقه او را به زبان فارسی نشان می‌دهد.
پارسی‌نژاد، توجه براون به لهجه‌ها را نیز جالب توصیف کرده و گفت: براون در لهجه‌شناسی تبحر زیادی داشت. او بلافاصله در شهرها متوجه تفاوت لهجه‌ها می‌شد و این تفاوت‌ها را ثبت می‌کرد و نیز به واژه‌هایی که در شهرهای متفاوت معانی متفاوتی داشت مانند یک زبان‌شناس توجه می‌کرد. وی افزود: براون، هرجایی که احساس می‌کرد به مردم ایران توهین شده منقلب می‌شد و این نشان از تعصب او به ایرانیت بود.
به طور مثال، وقتی کتاب «حاجی‌بابای اصفهانی» به دست او می‌رسد و می‌بیند که جیمز موریه از خلقیات ایرانیان انتقاد می‌کند، به‌شدت ناراحت شده و می‌گوید این مطالب درباره یک ملت قدیم با تمدن و با فرهنگ سزاوار نیست. از یادداشت‌های براون می‌توان متوجه شد که او از همان نوجوانی به اندازه یک زبان شناس به کتاب‌های زبان‌شناسی ایرانی علاقه‌مند است و به گفته خود او، کتاب‌هایی مثل کتاب شیندلر که درباره فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان اطلاعاتی به او می‌دهد یا کتاب معروف ادوراد پولاک، طبیب ناصرالدین شاه، منابع اطلاعاتی او به شمار می‌رفته‌اند.

براون به سیاست نیز توجه داشت

محمود جعفری‌دهقی

استاد دانشگاه تهران

در ادامه نشست، محمود جعفری‌دهقی با بیان اینکه «ادوارد براون و ایران» کتاب ارزشمندی است که در هر فصل آن نکته‌های مهمی طرح می‌شود، گفت: می‌توان از اطلاعات موجود در کتاب برای گشودن گره‌های پژوهشی در زمینه‌های دیگر هم استفاده کرد. در واقع، ایرانی که براون دیده است دچار سه بحران بود: بحرانی که روس‌ها تحمیل می‌کردند، بحرانی که منشا آن انگلیسی‌ها بودند و بحرانی که دولت استبدادی ایران ایجاد کرده بود. براون علاوه بر توجهش به مسائل فرهنگی به سیاست نیز توجه داشت.
وی درباره فصل دوم کتاب «ادوارد براون و ایران» گفت: براون در این فصل به وضعیت بحرانی ایران در زمان انقلاب مشروطه اشاره می‌کند. امپراتوری بریتانیا نمی‌خواست روسیه از راه ایران به هند برسد. روسیه نیز می‌خواست از طریق ایران دریای خزر را در اختیار داشته باشد. به هر حال روسیه از شمال، انگلیسی‌ها از جنوب و خود دولت استبدادی که با این دو سازش می‌کرد، مشکلات ایران را پیچیده‌تر می‌کردند. این استاد دانشگاه با بیان اینکه براون برای نخستین بار کرسی استادی زبان فارسی را در کمبریج دایر کرد، افزود: با اینکه ورود براون به عالم شرق‌شناسی با زبان ترکی آغاز شد، عربی و فارسی را هم یاد گرفت. براون در کتاب «یک سال در میان ایرانیان» به گویش‌های مختلف فارسی نیز پرداخته و در این باره مقاله‌ای با عنوان «شعر در گویش‌های ایرانی» نوشت. جعفری دهقی سپس به توجه براون به عرفان ایرانی اشاره کرد و افزود: براون عرفان ایرانی را یکی از ابزارهای مهم در حل بحران‌های فکری انسان می‌دانست. البته انتقادهایی نیز به نظراتش وارد بود؛ به عنوان مثال احمد کسروی به دلیل مخالفتش با تصوف، نوشته‌های براون را تایید نمی‌کرد و گاهی نقدهای تندی نیز به او می‌کرد.

براون، مسیحی مومن ایران‌شناس
جعفری دهقی، براون را یک مسیحی مومن دانست و ادامه داد: براون به اسلام احترام می‌گذاشت و در مذاهب دیگر نیز به عنوان دین‌شناس تحقیق می‌کرد. غالبا شرق‌شناسان، شرق را از بالا نگاه می‌کردند چون غرب را بالاتر از شرق می‌دانستند اما براون با این نظریه مخالف و معتقد بود اگر مسلمانان جهان بتوانند متحد شوند می‌توانند در برابر استعمار غرب پیروز شوند. براون با حلقه استانبول – گروهی از انقلابیون مشروطه‌خواه ایرانی بودند که در اثر فشارهای روسیه، انگلیس و دولت ایران به استانبول مهاجرت کرده بودند – در ارتباط بود و به چاپ آثار افرادی مثل میرزا آقاخان کرمانی، حسین دانش و شیخ احمد روحی کمک می‌کرد. در سال‌های جنگ جهانی نیز آزادیخواهان ایرانی در حلقه برلین به انتشار روزنامه‌های کاوه و ایرانشهر پرداختند و براون به چاپ آثار آنها کمک می‌کرد. براون نسخه‌های متون فارسی را به تمام دنیا شناساند و شاگردان ارزنده‌ای در ادبیات و فرهنگ فارسی تربیت کرد.
جعفری دهقی با اشاره به علاقه براون به شعر معاصر مشروطه و طنزهای اجتماعی آن دوره، ادامه داد: براون شعر مشروطه را انقلابی در شعر ایران می‌دانست. او همچنین مقدمه‌ای نقادانه بر کتاب «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» نوشته جیمز موریه نوشت و می‌گوید لرد کرزن، حاجی‌بابای اصفهانی را نمونه‌ای از یک ایرانی واقعی دانسته است، اما براون چون کرزن همیشه در دربار بود، شناختی واقعی از مردم ایران ندارد و نگاه این کتاب به ایران در قشر فاسد درباری مانده است. وی به توجه براون به لهجه‌شناسی نیز اشاره کرد و گفت: براون به گویش‌های نطنزی و قهرودی علاقه نشان داد و مقاله‌ای هم با عنوان شعر در گویش‌های ایرانی نوشت. در واقع، او یکی از پایه‌گذاران تدریس زبان فارسی در کمبریج بود. مهم‌ترین اثر او نیز مجموعه چهار جلدی «تاریخ ادبی ایران» است که طی سی سال تالیف شد. مهم‌ترین کاربرد این کتاب آموزش شیوه تحقیق در تاریخ ادبیات به ما است. براون در این مجموعه علاوه بر تذکره شاعران و نمونه آثارشان، اوضاع و احوال اجتماعی دوران آنها را نیز مطرح کرد. این استاد دانشگاه در پایان اضافه کرد: کتاب «ادوارد براون و ایران» نثر جذاب و منسجمی دارد. اما اگر مجموعه نامه‌ها نیز در کتاب منتشر می‌شد، امکان مقایسه و سنجش معیار گزینش دکتر جوادی آسان‌تر بود؛ چرا که ایشان در مطالعه افکار و آثار براون بیشتر دید تاریخی دارد تا ادبی و ما نمی‌دانیم که مولف به چه نحوی اسنادش را گزینش کرده و آیا کار او کار او کاملا بی‌طرفانه بوده یا نه. برای کتابی با حجم بیشتر از ٧٠٠ صفحه، اختصاصِ فقط یک فصل به تاریخ ادبی به نظر کافی نیست.

نگارش سیر معنوی یک ملت
طهمورث ساجدی

استاد دانشگاه تهران

در بخش پایانی نشست طهمورث ساجدی با تاکید بر اینکه این نخستین بار است که یک مونوگراف از یک ایران‌شناس در ایران منتشر می‌شود، گفت: مولف این کتاب آشنایی بالایی با براون دارد و کتاب جامعی بر اساس منابع و اطلاعات زیاد تالیف کرده است. پیش‌تر مونوگرافی فقط توسط فرهنگستان کتیبه‌ها و علوم انسانی انجام می‌شد که با بیوگرافی همراه نبود.
وی با بیان اینکه شهرت ادوارد براون بیشتر به خاطر «تاریخ ادبی» اوست، افزود: ادوارد براون، ایران‌شناس انگلیسی که اکنون یکی از خیابان‌های تهران به نام اوست، هم به خاطر روابطش با ایرانیان و هم به خاطر آثارش، در ایران شناخته شده است. براون با نوشتن «تاریخ ادبی ایران» موفق شد سیر معنوی ملت ایران را بنویسد و در آن علاوه بر تذکره‌نویسی به وضعیت تاریخی، سیاسی و اجتماعی هر دوره نیز پرداخته است و با اینکه صد سال از تالیف این کتاب گذشته است، ما غیر از آن هنوز در ایران تاریخ ادبی نداریم.
براون همچنین می‌خواست به تقلید از خاورشناس آلمانی، مارتین هارتمان، مطبوعات و شعر ایران معاصر را به نگارش درآورد و بدین‌سان متممی برای تاریخ ادبی ایران فراهم کند. او از طریق سیدحسن تقی‌زاده مطلع می‌شود که محمدعلی‌خان تربیت توانسته است در ابعاد گسترده‌تری تحقیقی در این زمینه پدید آورد. از این رو براون نوشته تربیت را به انگلیسی ترجمه و تحت عنوان «مطبوعات و شعر معاصر ایران» منتشر می‌کند.

روح انتقادی، ارمغان براون برای ایرانیان
وی در قسمت دیگری از سخنان خود گفت: تاریخ ادبیات فرانسه با تاریخ ادبیاتی که ما امروز از آن صحبت می‌کنیم، فرق دارد. ما تاریخ ادبیات را داشته و به ‌آن تذکره می‌گفته‌ایم اما تاریخ ادبی در دنیا بی‌سابقه است و کسی آن را ننوشته بلکه آکادمی کتیبه‌ها و علوم ادبی آن را نوشته است. در فرانسه آکادمی کتیبه‌ها و علوم ادبی با چهل نفر عضو که هرکدام تخصص خاصی دارند از اواخر قرن ١٧ آغاز به کار کرد. کار این آکادمی در قرن ١٩ همزمان با دو جنگ جهانی متوقف شد و در سال ١٩۴٨ به کلی تعطیل شد تا امروز که به تازگی فعالیت خود را از سر گرفته است. این آکادمی بعد از ٣٠٠ سال، ٣٠ جلد تاریخ ادبی فرانسه را تالیف کرد. ساجدی با اشاره به تاثیر براون در افزایش علاقه ایرانیان به ایرانشناسی فراملی بیان کرد: بعد از جنگ جهانی اول و مناقشات انگلیس و روسیه بر سر نفت ایران، روابط ایران و انگلیس متزلزل می‌شود. براون از وضعیت آشفته سیاسی ایران باخبر بود ولی نمی‌توانست از نظر سیاسی کاری انجام دهد. به همین دلیل برای حفظ موقعیت خود موقتا با ایران قطع رابطه کرد و این به نفع او شد.
وی ادامه داد: جلد اول کتاب «مطبوعات و شعر معاصر ایران» که شامل دوران پیش از اسلام است، توسط حسن کامشاد ترجمه شده است. جلد دوم که از دوران فردوسی تا دوران سعدی را در برمی‌گیرد، ابتدا توسط غلامرضا رشید یاسمی تلخیص و ترجمه و سپس توسط بهرام مقدادی با کل حواشی ترجمه شد و جلد سوم که عصر استیلای مغول و تاتار را بررسی می‌کند، علی‌اصغر همت ترجمه کرده است. اما جلد چهارم که شامل دوره‌های متاخر
(از صفویه تا قاجاریه) است، بهتر و کامل‌تر است زیرا بیست سال بعد از جلد اول تالیف شد و تحقیقات پربارتری نسبت به جلدهای قبلی دارد. این جلد را نیز بهرام مقدادی ترجمه کرده است.
ساجدی در پایان با تاکید بر اینکه روح انتقادی چیزی بود که براون با آثارش برای ما به ارمغان آورد، گفت: از آنجایی‌که براون کارمند دولت بریتانیا نبود، در نگارش تاریخ ادبی می‌توانست نظرات شخصی خود را در پژوهش‌هایش دخیل کند و حقایق جامعه آن روز ایران را از منظر یک دانشمند، بدون سانسور و کم و کاست در کتابش بازتاب دهد. وی همچنین کتاب جوادی را اثری جذاب و خواندنی دانست که در آن وقایع و رویدادها به خوبی بیان شده است.

اعتماد ۱۳۹۶/۶/۲۶

PrintFriendly and PDF