تهران، اودلاجان
شاهین آریامنش: روستای کم نام و نشان و گمنام و کم جمعیت تهران در شمال شهر بزرگ و باستانی ری، دیرسالی است که به پایتخت و بزرگترین شهر ایران تبدیل شده و امروزه جمعیت آن از ۱۵ میلیون تن فراتر رفته است. روستایی که زمانی ساکنانش،خانههایی در زیر زمین میساختند، امروزه به شهری بدل شده که ساختمانهایش، اندکی سر به آسمان میسایند و در شلوغی و رفتوآمدهایروزانۀ مردم، آلودگی هوا، آلودگی صوتی و چیزهایی از این دست به بسیاری از کلانشهرهای جهان پهلو میزند. شاید کمتر کسی در این زندگی ماشینی و شلوغی و سر و صدای بیامان تهران، به فکر افتاده و وقت کرده باشد تا به پیشینۀ بلندبالای شهر تهران نگاهی بیندازد. خوشبختانه چاپ چنین کتابهایی در زمینۀ تهرانپژوهی به اطلاعات ما از تهران میافزاید. به تازگی چهارمین کتاب منتشر شدۀ دفتر پژوهشهای فرهنگی دربارۀ شهر تهران با نام اودلاجانبه قلم دکتر ناصر تکمیل همایون استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به منطقۀ قدیمی اودلاجان اختصاص یافته است که اطلاعات درخور و ارزندهای از این محله ارائه میکند.
کتاب اودلاجاندربردارندۀپیشسخن و ۵ فصل است که نویسنده در پیشسخن به کوتاهی از پیشینۀ روستای طهران میگوید. نام طهران نخستین بار در فارسنامۀ ابن بلخی آمده است آنجا که انارهای منطقۀ کوار را در نیکویی با انار طهران میسنجد. با مرگ طغرل سلجوقی در طجرشت (تجریش) به سال ۴۵۵ قمری و ورود سلطلان ارسلان بدانجا، اندکی به آوازۀ روستای طهران افزوده شد. امیر تیمور گورکانی، اندکی پس از تازشهایش، طهران را خیمهگاه سپاهیان خود ساخت. رفتهرفته این روستای کوچک به شهرکی تبدیل شد و سپس به دستور شاه تهماسب صفوی در سال ۹۶۱ قمری به شهری نوین بدل گشت و امروزه آن را با نام منطقۀ صفوی میشناسیم که محلۀعودلاجان بخشی از منطقۀ صفوی تهران است.
فصل نخست این کتاب «سابقۀ تاریخی محلات تهران» نام دارد که دکتر تکمیلهمایون در این فصل با استناد به یاقوت حموی و زکریای قزوینی، به دوازده محلۀ روستای تهران اشاره میکند که گویی مردمان این دوازده محله چندان سر سازگاری با همدیگر نداشتهاندو به قول زکریای قزوینی: «همگی با هم دشمنند و همدیگر را میکشند و غارت میکنند. تهرانیها در همسایهآزاری و خرابکاری از هر قومی در هر جایی گوی سبقت را ربودهاند.»
شهر جدید تهران در سال ۹۶۱ قمری به دستور شاه تهماسب صفوی با چهار دروازۀ شمیران، شاه عبدالعظیم، قزوین و دولاب ساخته شد کهیکی از محلههایدوازدهگانۀ تهران، از دورۀ قاجاریه بدین سو به نام اودلاجان آوازه یافت. سپستر با تعیین «بیگلربیگی» در دورۀشاهعباس اول، موقعیت حکومتی پیدا کرد. علامه محمد قزوینی دربارۀ نام اودلاجان چنین گفته است که: «… دلاجیدن یا دراجیدن در گویشهای منطقه به معنای پخش کردن آمده و دو حرف الف و نون نشانۀ نام مکان است و «او» در گویش منطقه و مناطق بسیار در ایران به معنای آب است. در این معنا ترکیب سه واژه «او، دلاج یا دراج، ان» اودلاجان یا اودراجان مکان پخش آب است.»
نویسنده در فصل دوم که نامش «کلان محله اودلاجان و تحولات جغرافیایی آن» نام دارد، نخست به گسترۀ محلۀ اودلاجان میپردازد که از شمال به خیابان امیرکبیر، از شرق به خیابان ری، از جنوب به خیابان ۱۵ خرداد و از غرب به خیابان ناصرخسرو منتهی میشود. این محله خود به زیرمحلههایی تقسیم میشد که دربردازندۀ محلۀ باغ امین، محلۀ حیاط شاهی، محلۀ دروازۀ شمیران، محلۀ سادات جنوب سرچشمه پایین، محلۀ شاه غلامان، محلۀعربها، محلۀ نو و محلۀ یهودیها بود. همچنین نویسندۀ در ادامۀ این فصل به نام میدانها و گذرها، چشمهها، قناتها و آبانبارها، باغها و مزرعهها و دیگر اماکن این محلۀ کهن میپردازد.
فصل سوم این کتاب «عوامل اجتماعی و اقتصادی شکلگیری محله» نام دارد که دکتر تکمیلهمایون به انگیزۀنامگذاریمحلهها، مکانهای مذهبی و فرهنگی، مکتبخانهها، مدرسهها و فرهنگسراها، اماکن مقدس یهودیان، اماکن تجاری و اقتصادی همچون کاروانسراها و بازارچههاومکانهایی از این دست پرداخته است.
نویسنده در فصل چهارم که «پراکندگی ساکنان و تعلقات اجتماعی آنان» نام گرفته است از تنوع جمعیتی اودلاجان سخن میگوید و در ادامه به مرور کوچه به کوچۀ محلۀ اودلاجان میپردازد. کوچههایی چون کوچۀ ارمنیها، کوچۀ ماستبندها، کوچۀ سادات، کوچۀ سرایدار باشی، کوچۀ مشیرالدوله، کوچۀ وزیر امورخارجه، کوچۀ یهودیها، کوچۀ خراسانیها، کوچۀ افغانها، کوچۀ افشارها، شماری از کوچههای محلۀاودلاجان است که در برخی از آنها، چهرههای سرشناسی چون پروین اعتصامی شاعر پرآوزاه، سیدحسن مدرس و سیدعبدالله بهبهانی زندگی میکردهاند. نویسنده همچنین خانه به خانه به عمارتها و خانههای این محله همچون عمارت سپهسالار، عمارت حشمتالدوله، عمارت نصیرالدوله، خانۀ کمالالملک، خانۀ فرمانفرما، خانۀ موتمنالملک، نگاه انداخته است.
دکتر ناصر تکمیلهمایون در فصل پنجم که «اوضاع کنونی و نوع بازسازی فرهنگی» نام دارد به تغییرات سیمای این محله در دورۀ رضاشاه و دورۀ معاصر میپردازد. رضاشاه به جهت افزایش جمعیت شهر تهران و همچنین ورود خودرو و وسایل ترابری جدید، به گسترش و تعریض خیابانها پرداخت. محلۀاودلاجان نیز دستخوش تغییرات شد و با ساخت خیابان سیروس (مصطفی خمینی) به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. همچنین تغییرات دیگری انجام گرفت که پیآمدش رفتن شماری از مردم از این محله بود. پس از نابسامانیهای زمان جنگ، مهاجران جنگی و افغانیهای مهاجر، ساکنان این محله شدند. با وجود ثبت محلۀ اودلاجان در فهرست آثار ملی، بیتوجهی شهرداری از یک سو و توجه نداشتن سازمان میراث فرهنگی به این محله، به اضمحلال خانههای قدیمی این محله انجامیده است. هماکنون شمال محلۀاودلاجان، منطقۀ مسکونی و جنوب آن زیر سلطۀ بازار و انبارهای آن و کسب و کار مردم است.
نویسنده در سخن پایانیاش بر این کتاب، از علاقهمندان به تاریخ قدیم تهران گفته است که برآن هستند تا سیمای گذشتۀ این محلۀ قدیمی تهران را زنده کنند که در این میان هماهنگی سازمانها و نهادهایی چون میراث فرهنگی، شهرداری، آموزش و پرورش، اوقاف و … برای زندهکردن یکی از محلههای قدیمی تهران مفید خواهد بود.
این کتاب کم حجم اما مفید که به کوشش دفتر پژوهشهای فرهنگی در ۱۰۰۰ نسخه و به بهای ۱۲ هزار تومان منتشر شده است،اطلاعات ارزندهایدربارۀپیشینۀمحلۀاودلاجان تهران به خوانندهمیدهد. از دیگر مزیتهای این کتاب میتوان به تصاویر رنگی کتاب از کوچهها، خانههای قدیمی و … اشاره کرد.